باب اول: در عقود و تعهدات به طور کلی (ماده 183)
ماده 183 - عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد.
فصل اول: در اقسام عقود و معاملات (مواد 184 تا 189)
ماده 184
عقود و معاملات به اقسام ذیل منقسم می شوند: لازم، جایز، خیاری، منجز و معلق.
ماده 185
عقد لازم آنست که هیچیک از طرفین معامله، حق فسخ آن رآنداشته باشد مگر در موارد معینه.
ماده 186
عقد جایز آن است که هر یک از طرفین بتوآند هر وقتی بخواهد آنرا فسخ کند.
ماده 187
عقد ممکن است نسبت به یک طرف لازم باشد و نسبت به طرف دیگر جایز.
ماده 188
عقد خیاری آن است که برای طرفین یا یکی از آنها یا برای ثالثی اختیار فسخ باشد.
ماده 189
عقد منجز آن است که تاثیر آن برحسب انشاء، موقوف به امر دیگری نباشد والا معلق خواهد بود.
فصل دوم: در شرایط اساسی برای صحت معامله (ماده 190)
ماده 190 - برای صحت هرمعامله شرایط ذیل اساسی است:
1 - قصد طرفین و رضای آنها؛
2 - اهلیت طرفین؛
3 - موضوع معین که مورد معامله باشد؛
4 - مشروعیت جهت معامله.
فصل پنجم: در معاملاتی که موضوع آن مال غیر است یا معاملات فضولی (مواد 247 تا 263)
ماده 247
معامله به مال غیر، جز به عنوان ولایت یا وصایت یاوکالت، نافذ نیست ولو اینکه صاحب مال باطنا راضی باشد ولی اگرمالک یا قائم مقام او پس از وقوع معامله آن را اجازه نمود در این صورت معامله، صحیح و نافذ می شود.
ماده 248
اجازه مالک نسبت به معامله فضولی حاصل می شود به لفظ یا فعلی که دلالت بر امضاء عقد نماید.
ماده 249
سکوت مالک ولو با حضور در مجلس عقد، اجازه محسوب نمی شود.
ماده 250
اجازه در صورتی موثر است که مسبوق به رد نباشد والا اثری ندارد.
ماده 251
رد معامله فضولی حاصل می شود به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر عدم رضای به آن نماید.
ماده 252
لازم نیست اجازه یا رد فوری باشد. اگر تاخیر موجب تضرر طرف اصیل باشد مشارالیه می تواند معامله را بهم بزند.
ماده 253
در معامله فضولی اگر مالک قبل از اجازه یا رد فوت نمایداجازه یا رد، با وارث است.
ماده 254
هرگاه کسی نسبت به مال غیر معامله نماید و بعد آن مال، بنحوی از آنحاء به معامله کننده فضولی منتقل شود، صرف تملک موجب نفوذ معامله سابقه نخواهد بود.
ماده 255
هرگاه کسی نسبت به مالی، معامله به عنوان فضولی نماید و بعد معلوم شود که آن مال، ملک معامله کننده بوده است یا ملک کسی بوده است که معامله کننده می توانسته است از قبل او ولایتا یاوکالتا معامله نماید در این صورت نفوذ و صحت معامله موکول به اجازه معامل است والا معامله باطل خواهد بود.
ماده 256
هرگاه کسی مال خود و مال غیر را به یک عقدی منتقل کندیا انتقال مالی را برای خود و دیگری قبول کند معامله نسبت به خود او نافذ و نسبت به غیر، فضولی است.
ماده 257
اگر عین مالی که موضوع معامله فضولی بوده است قبل ازاینکه مالک، معامله فضولی را اجازه یا رد کند مورد معامله دیگر نیز واقع شود مالک می تواند هر یک از معاملات را که بخواهد اجازه کند در این صورت هر یک را اجازه کرد، معاملات بعد از آن نافذ وسابق بر آن باطل خواهد بود.
ماده 258
نسبت به منافع مالی که مورد معامله فضولی بوده است و همچنین نسبت به منافع حاصله از عوض آن، اجازه یا رد از روز عقدموثر خواهد بود.
ماده 259
هرگاه معامل فضولی، مالی را که موضوع معامله بوده است به تصرف متعامل داده باشد و مالک، آن معامله را اجازه نکند متصرف، ضامن عین و منافع است.
ماده 260
در صورتی که معامل فضولی، عوض مالی را که موضوع معامله بوده است گرفته و در نزد خود داشته باشد و مالک با اجازه معامله، قبض عوض را نیز اجازه کند دیگر حق رجوع به طرف دیگر نخواهد داشت.
ماده 261
در صورتی که مبیع فضولی به تصرف مشتری داده شود هرگاه مالک، معامله را اجازه نکرد مشتری نسبت به اصل مال و منافع مدتی که در تصرف او بوده ضامن است اگر چه منافع را استیفا نکرده باشد و همچنین است نسبت به هر عیبی که در مدت تصرف مشتری، حادث شده باشد.
ماده 262
در مورد ماده قبل، مشتری حق دارد که برای استرداد ثمن، عینا یا مثلا یا قیمتا به بایع فضولی رجوع کند.
ماده 263
هرگاه مالک، معامله را اجازه نکند و مشتری هم برفضولی بودن آن جاهل باشد حق دارد که برای ثمن و کلیه غرامات به بایع فضولی رجوع کند و در صورت عالم بودن، فقط حق رجوع برای ثمن را خواهد داشت.
فصل ششم: در سقوط تعهدات (ماده 264)
ماده 264 - تعهدات به یکی از طرق ذیل ساقط می شود:
1 - به وسیله وفای به عهد؛
2 - به وسیله اقاله؛
3 - به وسیله ابراء؛
4 - به وسیله تبدیل تعهد؛
5 - به وسیله تهاتر؛
6 - به وسیله مالکیت ما فی الذمه.
مبحث ششم: معافیت مافی الذمه (ماده 300)
ماده 300 - اگر مدیون، مالک مافی الذمه خود گردد ذمه او بری می شود مثل اینکه اگر کسی به مورث خود مدیون باشد پس از فوت مورث، دین او به نسبت سهم الارث ساقط می شود.