کتاب دوم: در اسباب تملک (ماده 140)

1095

ماده 140 - تملک حاصل می شود:

1 - به احیا اراضی موات و حیازت اشیا مباحه؛

2 - به وسیله عقود و تعهدات؛

3 - به وسیله اخذ به شفعه؛

4 - به ارث.

قسمت دوم: در عقود و معاملات و الزامات

1037

باب اول: در عقود و تعهدات به طور کلی (ماده 183)

1072

ماده 183 - عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد.

قسمت سوم: در اخذ به شفعه (مواد 808 تا 824)

1025

ماده 808

1037

هرگاه مال غیر منقول قابل تقسیمی، بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک، حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده است به او بدهد و حصه مبیعه را تملک کند.

این حق را حق شفعه و صاحب آن را شفیع می گویند.

ماده 809

1066

هرگاه بنا و درخت بدون زمین فروخته شود حق شفعه نخواهد بود.

ماده 810

1040

اگر ملک دو نفر در ممر یا مجری مشترک باشد و یکی از آنهاملک خود را با حق ممر یا مجری بفروشد دیگری حق شفعه دارداگرچه در خود ملک، مشاعا شریک نباشد ولی اگر ملک را بدون ممر یا مجری بفروشد دیگری حق شفعه ندارد.

ماده 811

1023

اگر حصه یکی از دو شریک، وقف باشد متولی یا موقوف علیهم حق شفعه ندارد.

ماده 812

1005

اگر مبیع، متعدد بوده و بعض آن قابل شفعه و بعض دیگرقابل شفعه نباشد حق شفعه را می توان نسبت به بعضی که قابل شفعه است به قدر حصه آن بعض از ثمن اجرانمود.

ماده 813

1029

در بیع فاسد، حق شفعه نیست.

ماده 814

1146

خیاری بودن بیع مانع از اخذ به شفعه نیست.

ماده 815

999

حق شفعه را نمی توان فقط نسبت به یک قسمت از مبیع اجرا نمود. صاحب حق مزبور یا باید از آن صرف نظر کند یا نسبت به تمام مبیع اجرا نماید.

ماده 816

1039

اخذ به شفعه، هر معامله ای را که مشتری قبل از آن و بعد ازعقد بیع نسبت به مورد شفعه نموده باشد، باطل می نماید.

ماده 817

1031

در مقابل شریکی که به حق شفعه تملک می کند مشتری ضامن درک است نه بایع لیکن اگر در موقع اخذ به شفعه مورد شفعه هنوز به تصرف مشتری داده نشده باشد شفیع حق رجوع به مشتری نخواهد داشت.

ماده 818

1027

مشتری نسبت به عیب و خرابی و تلفی که قبل از اخذ به شفعه در ید او حادث شده باشد ضامن نیست و همچنین است بعداز اخذ به شفعه و مطالبه، در صورتی که تعدی یا تفریط نکرده باشد.

ماده 819

997

نماآتی که قبل از اخذ به شفعه در مبیع حاصل می شود درصورتی که منفصل باشد مال مشتری و در صورتی که متصل باشدمال شفیع است ولی مشتری می تواند بنایی را که کرده یا درختی راکه کاشته قلع کند.

ماده 820

1013

هرگاه معلوم شود که مبیع، حین البیع معیوب بوده و مشتری ارش گرفته است شفیع در موقع اخذ به شفعه مقدار ارش را از ثمن کسر می گذارد. حقوق مشتری در مقابل بایع راجع به درک مبیع همان است که در ضمن عقد بیع، مذکور شده است.

ماده 821

989

حق شفعه فوری است.

ماده 822

985

حق شفعه قابل اسقاط است و اسقاط آن به هر چیزی که دلالت بر صرف نظرکردن از حق مزبور نماید واقع می شود.

ماده 823

1005

حق شفعه بعد از موت شفیع به وارث یا وراث او منتقل می شود.

ماده 824

1025

هرگاه یک یا چند نفر از وراث، حق خود را اسقاط کند باقی وراث نمی توانند آن را فقط نسبت به سهم خود اجرا نمایند و باید یا از آن صرف نظر کنند یا نسبت به تمام مبیع اجرا نمایند.

گروه وکلای عدل جو