باب اول: در وصایا

798

فصل اول: در کلیات (مواد 825 تا 834)

205

ماده 825

198

وصیت بر دو قسم است: تملیکی و عهدی.

ماده 826

209

وصیت تملیکی عبارت است از اینکه کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجانا تملیک کند. وصیت عهدی عبارت است از اینکه شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مامور می نماید. وصیت کننده موصی، کسی که وصیت تملیکی به نفع او شده است موصی له، مورد وصیت موصی به، کسی که به موجب وصیت عهدی، ولی برمورد ثلث یا بر صغیر قرار داده می شود وصی نامیده می شود.

ماده 827

199

تملیک به موجب وصیت محقق نمی شود مگر با قبول موصی له پس از فوت موصی.

ماده 828

184

هرگاه موصی له غیر محصور باشد مثل اینکه وصیت برای فقرا یا امور عام المنفعه شود قبول شرط نیست.

ماده 829

192

قبول موصی له قبل از فوت موصی موثر نیست و موصی می تواند از وصیت خود رجوع کند حتی در صورتی که موصی له موصی به را قبض کرده باشد.

ماده 830

211

نسبت به موصی له رد یا قبول وصیت بعد از فوت موصی معتبر است بنابراین اگر موصی له قبل از فوت موصی وصیت را ردکرده باشد بعد از فوت می تواند آن را قبول کند و اگر بعد از فوت آن را قبول و موصی به را قبض کرد دیگر نمی تواند آن را رد کند لیکن اگرقبل از فوت قبول کرده باشد بعد از فوت قبول ثانوی لازم نیست.

ماده 831

210

اگر موصی له صغیر یا مجنون باشد رد یا قبول وصیت باولی خواهد بود.

ماده 832

222

موصی له می تواند وصیت را نسبت به قسمتی از موصی به قبول کند در این صورت وصیت نسبت به قسمتی که قبول شده صحیح و نسبت به قسمت دیگر باطل می شود.

ماده 833

224

ورثه موصی نمی تواند در موصی به تصرف کند مادام که موصی له رد یا قبول خود را به آنها اعلام نکرده است. اگر تاخیر این اعلام موجب تضرر ورثه باشد حاکم موصی له را مجبور می کند که تصمیم خود را معین نماید.

ماده 834

203

در وصیت عهدی، قبول شرط نیست لیکن وصی می تواندمادام که موصی زنده است وصایت را رد کند و اگر قبل از فوت موصی رد نکرد بعد ازآن حق ردندارداگرچه جاهل بروصایت بوده باشد.

فصل دوم: در موصی (مواد 835 تا 839)

217

ماده 835

193

موصی باید نسبت به مورد وصیت، جایزالتصرف باشد.

ماده 836

226

هرگاه کسی به قصد خودکشی خود را مجروح یا مسموم کندیا اعمال دیگر از این قبیل که موجب هلاکت است مرتکب گردد وپس از آن وصیت نماید آن وصیت در صورت هلاکت باطل است وهرگاه اتفاقا منتهی به موت نشد وصیت نافذ خواهد بود.

ماده 837

212

اگر کسی به موجب وصیت، یک یا چند نفر از ورثه خود رااز ارث محروم کند وصیت مزبور نافذ نیست.

ماده 838

225

موصی می تواند از وصیت خود رجوع کند.

ماده 839

215

اگر موصی ثانیا وصیتی برخلاف وصیت اول نماید وصیت دوم صحیح است.

فصل سوم: در موصی به(مواد 840 تا 849)

280

ماده 840

215

وصیت به صرف مال در امر غیر مشروع باطل است.

ماده 841

208

موصی به باید ملک موصی باشد و وصیت به مال غیر ولوبا اجازه مالک باطل است.

ماده 842

219

ممکن است مالی را که هنوز موجود نشده است وصیت نمود.

ماده 843

239

وصیت به زیاده بر ثلث ترکه، نافذ نیست مگر به اجازه وراث واگر بعض از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است.

ماده 844

232

هرگاه موصی به، مال معینی باشد آن مال تقویم می شود اگرقیمت آن بیش از ثلث ترکه باشد مازاد، مال ورثه است مگر اینکه اجازه کند.

ماده 845

203

میزان ثلث به اعتبار دارایی موصی در حین وفات معین می شود نه به اعتبار دارایی او در حین وصیت.

ماده 846

208

هرگاه موصی به منافع ملکی باشد دائما یا در مدت معین بطریق ذیل از ثلث اخراج می شود: بدوا عین ملک با منافع آن تقویم می شود سپس ملک مزبور با ملاحظه مسلوب المنفعه بودن درمدت وصیت تقویم شده تفاوت بین دو قیمت از ثلث حساب می شود. اگر موصی به منافع دائمی ملک بوده و بدین جهت عین ملک قیمتی نداشته باشد قیمت ملک باملاحظه منافع از ثلث محسوب می شود.

ماده 847

222

اگر موصی به کلی باشد تعیین فرد با ورثه است مگر اینکه در وصیت طور دیگر مقرر شده باشد.

ماده 848

206

اگر موصی به جزءق مشاع ترکه باشد مثل ربع یا ثلث، موصی له با ورثه در همان مقدار از ترکه مشاعا شریک خواهد بود.

ماده 849

211

اگر موصی زیاده بر ثلث را به ترتیب معینی وصیت به اموری کرده باشد و ورثه زیاده بر ثلث را اجازه نکنند به همان ترتیبی که وصیت کرده است از ترکه خارج می شود تا میزان ثلث و زاید برثلث باطل خواهد شد و اگر وصیت به تمام یکدفعه باشد زیاده ازهمه کسر می شود.

فصل چهارم: در موصی له(مواد 850تا 853)

215

ماده 850

196

موصی له باید موجود باشد و بتواند مالک چیزی بشود که برای او وصیت شده است.

ماده 851

214

وصیت برای حمل صحیح است لیکن تملک او منوط است بر اینکه زنده متولد شود.

ماده 852

219

اگر حمل در نتیجه جرمی سقط شود موصی به به ورثه اومیرسد مگر اینکه جرم مانع ارث باشد.

ماده 853

214

اگر موصی لهم متعدد و محصور باشند موصی به بین آنهابالسویه تقسیم می شود مگر اینکه موصی طور دیگر مقرر داشته باشد.

فصل پنجم: در وصی (مواد 854 تا 860)

209

ماده 854

210

موصی می تواند یک یا چند نفر وصی معین نماید، درصورت تعدد، اوصیا باید مجتمعا عمل به وصیت کنند مگر درصورت تصریح به استقلال هر یک.

ماده 855

194

موصی می تواند چند نفر را به نحو ترتیب، وصی معین کندبه این طریق که اگر اولی فوت کرد دومی وصی باشد و اگر دومی فوت کرد سومی باشد و هکذا.

ماده 856

203

صغیر رامی توان به اتفاق یک نفرکبیر وصی قرار داد. در این صورت اجرا وصایا با کبیر خواهدبود تاموقع بلوغ و رشد صغیر.

ماده 857

217

موصی می تواند یک نفر را برای نظارت در عملیات وصی معین نماید. حدود اختیارات ناظر به طریقی خواهد بود که موصی مقرر داشته است یا از قرائن معلوم شود.

ماده 858

197

وصی نسبت به اموالی که برحسب وصیت در ید اومی باشد حکم امین را دارد و ضامن نمی شود مگر در صورت تعدی و تفریط.

ماده 859

182

وصی باید بر طبق وصایای موصی رفتار کند والا ضامن ومنعزل است.

ماده 860

194

غیر از پدر و جد پدری کس دیگر حق ندارد بر صغیر وصی معین کند.

گروه وکلای عدل جو