فصل سیزدهم: در وکالت

218

مبحث اول: در کلیات (مواد 656 تا 665)

275

ماده 656

218

وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می نماید.

ماده 657

228

تحقق وکالت منوط به قبول وکیل است.

ماده 658

196

وکالت ایجابا و قبولا به هرلفظ یا فعلی که دلالت بر آن کندواقع می شود.

ماده 659

191

وکالت ممکن است مجآنی باشد یا با اجرت.

ماده 660

194

وکالت ممکن است بطور مطلق و برای تمام امور موکل باشد یا مقید و برای امر یا امور خاصی.

ماده 661

183

در صورتی که وکالت مطلق باشد فقط مربوط به اداره کردن اموال موکل خواهد بود.

ماده 662

202

وکالت باید در امری داده شود که خود موکل بتواند آن را بجا آورد وکیل هم باید کسی باشد که برای انجام آن امر اهلیت داشته باشد.

ماده 663

199

وکیل نمی تواند عملی را که از حدود وکالت او خارج است انجام دهد.

ماده 664

220

وکیل در محاکمه، وکیل در قبض حق نیست مگر اینکه قراین دلالت بر آن نماید و همچنین وکیل در اخذ حق، وکیل درمرافعه نخواهد بود.

ماده 665

207

وکالت در بیع وکالت در قبض ثمن نیست مگر اینکه قرینه قطعی دلالت بر آن کند.

مبحث دوم: در تعهدات وکیل (مواد 666 تا 673)

232

ماده 666

180

هرگاه از تقصیر وکیل خسارتی به موکل متوجه شود که عرفا وکیل مسبب آن محسوب می گردد مسئول خواهد بود.

ماده 667

191

وکیل باید در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل رامراعات نماید و از آنچه که موکل بالصراحه به او اختیار داده یابرحسب قرائن و عرف و عادت داخل اختیار اوست، تجاوز نکند.

ماده 668

186

وکیل باید حساب مدت وکالت خود را به موکل بدهد وآنچه را که به جای او دریافت کرده است به او رد کند.

ماده 669

185

هرگاه برای انجام یک امر، دو یا چند نفر وکیل معین شده باشد هیچیک از آنها نمی تواند بدون دیگری یا دیگران دخالت در آنامر بنماید مگر اینکه هر یک مستقلا وکالت داشته باشد، در این صورت هر کدام می تواند به تنهایی آن امر را به جا اورد.

ماده 670

189

در صورتی که دو نفر به نحو اجتماع، وکیل باشند به موت یکی از آنها وکالت دیگری باطل می شود.

ماده 671

203

وکالت در هر امر، مستلزم وکالت در لوازم و مقدمات آن نیزهست مگر اینکه تصریح به عدم وکالت باشد.

ماده 672

188

وکیل در امری نمی تواند برای آن امر به دیگری وکالت دهدمگر اینکه صریحا یا به دلالت قرائن، وکیل در توکیل باشد.

ماده 673

225

اگر وکیل که وکالت در توکیل نداشته، انجام امری را که در آن وکالت دارد به شخص ثالثی واگذار کند هر یک از وکیل و شخص ثالث در مقابل موکل نسبت به خساراتی که مسبب محسوب می شود مسوول خواهد بود.

مبحث سوم: در تعهدات موکل(مواد 674 تا 677)

247

ماده 674

188

 موکل باید تمام تعهداتی را که وکیل در حدود وکالت خودکرده است، انجام دهد.

در مورد آنچه که در خارج از حدود وکالت انجام داده است موکل هیچ گونه تعهد نخواهد داشت مگر اینکه اعمال فضولی وکیل راصراحتا یا ضمنا اجازه کند.

ماده 675

227

موکل باید تمام مخارجی را که وکیل برای انجام وکالت خودنموده است و همچنین اجرت وکیل را بدهد مگر اینکه در عقدوکالت، طور دیگر مقرر شده باشد.

ماده 676

221

حق الوکاله وکیل تابع قرارداد بین طرفین خواهد بود واگرنسبت به حق الوکاله یامقدار آن قراردادنباشد تابع عرف و عادت است و اگر عادت مسلمی نباشد وکیل مستحق اجرت المثل است.

ماده 677

197

اگر در وکالت، مجآنی یا با اجرت بودن آن تصریح نشده باشد محمول بر این است که با اجرت باشد.

مبحث چهارم: در طرق مختلفه انقضای وکالت (مواد 678 تا 683)

257

ماده 678

187

وکالت به طرق ذیل مرتفع می شود:

1 - به عزل موکل؛

2 - به استعفای وکیل؛

3 - به موت یا جنون وکیل یا موکل.

ماده 679

210

موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل و یا عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد.

ماده 680

188

تمام اموری که وکیل قبل از رسیدن خبر عزل به او در حدود وکالت خود بنماید نسبت به موکل نافذ است.

ماده 681

214

بعد از اینکه وکیل استعفا داد مادامی که معلوم است موکل به اذن خود باقی است می تواند در آنچه وکالت داشته اقدام کند.

ماده 682

194

محجوریت موکل موجب بطلان وکالت می شود مگر دراموری که حجر، مانع از توکیل در آنها نمی باشد و همچنین است محجوریت وکیل مگر در اموری که حجر مانع از اقدام در آن نباشد.

ماده 683

226

هرگاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد یا بطورکلی عملی که منافی با وکالت وکیل باشد به جا اورد مثل اینکه مالی را که برای فروش آن وکالت داده بود خود بفروشد وکالت منفسخ می شود.

گروه وکلای عدل جو